عجله عجله توی اولین پروازی جا رزو کردم و.
خروجی فرودگاه اولین تاکسی که ترمز کرد سوار شدم و.
دم در که رسیدم.
اون همه آدم،اون همه چشم،اون همه دست،اون همه حاجت،اون همه زمزمه،اون همه.
خجالت کشیدم.
سرمو انداختم پایین وخجالت زده برگشتم فرودگاه و.
برام خیلی سخت بود که از امن ترین جای دنیا اینجوری برگردم.
"صد بادصبااینجاباسلسه می رقصند
این است حریف ای دل تابادنپیمابی"
درباره این سایت